biatobegard



مسابقه عصرجدید,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

در سال های اخیر و با رواج داستان های واقعی از زندگی مردم در برنامه های اجتماعی، شیوه ای در بیشتر برنامه ها رواج پیدا کرده به نام سوژه برداری. به این معنی که تیم تحقیق و تولید برنامه ای مثل <<هزارداستان>> در طول سال و با توجه به تجربه های فراوانی که در این زمینه دارد، این اتفاق های ناب اجتماعی را پیدا می کند، جدا می کند و از میان چندین نمونه مشابه یکی را انتخاب می کندو مدتی بعد این داستان ها سر از برنامه های دیگر و شبکه های دیگر درمی آورند.

نمونه های بسیاری از این داستان ها در برنامه هایی مثل <<وقتشه>>، <<فرمول یک>>، <<حالا خورشید>> و به ویژه در برنامه بی ربطی مثل <<عصر جدید>> به کرات دیده شده است.

نمونه اش امیررضا فلسفی که قهرمان بود و در تاریخ ٩٦/٨/٣ در برنامه <<هزارداستان>> حضور پیدا کرده بود، مهران بالان چوپانی که به شهر رفت و از آدامس فروشی به کارآفرینی رسید و در تاریخ ٩٦/٧/٣٠ به <<هزار داستان>> امده بود، سجاد سالاروند مردی که بعد از یک سال ونیم از مجروحیتش با دو پای مصنوعی به دماوند صعود کرد و در نهایت موضوع بخشش خانواده حسین زاده که در تاریخ ٩٧/٦/٢٠ در برنامه <<هزارداستان>> مطرح و پرداخته شد.

بر فرض که امیر رضا فلسفی را بتوان استعداد به حساب آورد و سجاد سالاروند را با ارفاق نمونه ای از تلاش و کوشش و رسیدن اما سوای دسترسی راحت به سوژه های امتحان پس داده برنامه ای مثل <<هزارداستان>> هدف و فلسفه برنامه <<عصر جدید>> از مطرح کردن داستان کارآفرینی مرد آدامس فروش و بخشیدن قاتل فرزند در پای چوبه دار در برنامه استعدادیابی چیست؟ اگر بنا به ایجاد محتوا و مفهوم آفرینی باشد، این نوع قصه ها در برنامه استعدادیابی جایی ندارند و اگر <<عصر جدید>> قصد دارد از سوژه های حاضر و آماده <<هزارداستان>> انتخاب کند بهتر است نمونه هایی شبیه چوپانی را بیاورد که پشت کپر گوش ایستاده و امروز سعدی و حافظ و قرآن و مثنوی و نظامی را از حفظ شده است.

چرا که اگر بین هدف و انتخاب آدم های مسابقه ای مثل <<عصر جدید>> همخوانی وجود نداشته باشد قطعا همین بلایی سرش می آید که آمده و با انتخاب های غلط سازوکار برنامه اش، اینچنین بی ربط می نماید.

غیر از این که تکرار هرباره این موضوعات در شبکه های متعدد و برنامه های مختلف بدون نگاه درست و تحلیلگر و پرداخت مناسب آن هم در جای غلط، ددگی می آورد و اتفاقا با تاثیر برعکس از جایی به بعد موجب پس زدن این داستان ها از سوی مردم می شود؟

و در نهایت کجاست آن مقام آگاهی که توانایی تشخیص سره از ناسره را داشته باشد و بفهمد تفاوت برنامه ای درست و کارشناسی را که بابت پیدا کردن اتفاق های تاثیرگذار عرق ریخته و گشته و جستجو کرده با برنامه هایی که از لقمه های حاضر و آماده دیگران استفاده می کند.

این سرزمین سرشار از استعدادهاست به شرط گشتن و جدا کردن و انتخاب کردن! کافی است نخواهیم داستان خودش دنبال ما بیاید و ما دنبالش بگردیم آن وقت می بینیم از شدت اتفاق های بکری که دراین سرزمین وجوددارد، می شود هزاران برنامه استعدادیابی با تعریف درست و هدفی مشخص ساخت و برای دیده شدن به هر دری نزد.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


dospditjasyt riaremutcont نگین کویر arghavanicolor مطالب اینترنتی پاور وب مطالب اینترنتی greengalaxy تین کلاینت هیئت انصارالمهدی(عج)